کد مطلب:5799 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:152

پاسخ به ابن سینا
بنابراین گفته «ابن سینا» مبنی بر این كه «جسم به یك لحظه، مسافت در قطع نتواند كرد، پس معراج جسمانی نبود» [1] قابل خدشه می باشد.

دلیل چهارم: معراج رسول گرامی صلی الله علیه وآله مسأله ای اعتقادی و كلامی است، نه علمی و فقهی [2] .

دلیل پنجم: در تبیین معراج جسمانی نباید افراط شود، به طوری كه همه امور روحانی و معنوی آن، به صورت یك سلسله امور مادی توجیه گردد!

بلكه وظیفه آن است كه سهم معراج روحانی كه بیش از معراج جسمانی است، لحاظ گردد.

حفظ حدود هر كدام از معراج جسمانی و روحانی به این دو امر است:

اولاً: رسول گرامی صلی الله علیه وآله در همه حالات عروج و اسراء دارای بدن بود، چنان كه همه شؤون معراج در بیداری بود.

ثانیاً: سیر بدنی آن حضرت در آسمان ها هرگز به معنای خروج از عالم طبیعت و ورود به ماورای طبیعت نخواهد بود.

آسمان هم مانند زمین موجودی مادی و طبیعی است كه احكام طبیعت بر هر یك از آن جاری است، گرچه در اصلاح به یكی عنصری و به دیگری سمایی اطلاق می شود.

ولی نماز كه معراج مؤمن [3] است و قربان هر پرهیزكار [4] ، یكی از بهترین وسایل تقرب انسان نمازگزار به خداوند است؛ خواه نمازگزار در زمین چنین فریضه یا نافله ای را انجام دهد و خواه در آسمان.

در هر حال، تقرّب به خدا، فقط روحانی است و بدن هرگز تقرّب مكانی به خداوند نخواهد داشت.

دلیل ششم: حدیث قطعی و یقینی رسول اكرم صلی الله علیه وآله همانند قرآن متن وحی الهی است و از این جهت هیچ تفاوتی با آن ندارد.

آنان كه مخالفت می كنند، فراموش نموده اند كه حضرت رسول اكرم صلی الله علیه وآله بعد از معراج، برخی از مشاهدات خود را برای مردم مكه بیان می كند، تا آن جا كه گروهی آن را می پذیرند و عده ای نیز آن را انكار می نمایند.

در حقیقت خداوند تبارك و تعالی، گفته های پیامبرصلی الله علیه وآله را از گزند «هوی» و آسیب «ضلالت» مصون می داند:

«وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَی - إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحَی» [5] ؛ و هرگز به هوای نفس سخن نمی گوید. سخن او غیر وحی خدا نیست.

به هر حال از یك سو گفتار رسول گرامی صلی الله علیه وآله درباره اصل معراج و مشهودهای آن مانند قرآن، وحی است [6] .

از سویی دیگر پیام آور وحی، سخنی از خود ندارد، بلكه فقط كلام خداوند را ابلاغ می كند و خداوند زیر سوال و مناقشه قرار نمی گیرد:

«لا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْأَلُونَ» [7] ؛ و او هر چه می كند بازخواست نشود و خلق از كردارشان بازخواست می شوند.

به همین صورت، رسول خداصلی الله علیه وآله نیز مورد سؤال و تفتیش و نِقاش قرار نمی گیرد [8] .

برخی از مفسران، همانند شیخ طوسی رحمه الله بر این باورند كه اسراء و سیر پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله از مسجدالحرام تا بیت المقدس و مسجد اقصی، از قرآن استفاده می شود و معراج آن حضرت به آسمان ها از روایات معلوم می گردد نه از قرآن [9] .

به هر حال، آن چه پیامبر عظیم الشأن اسلام، از مشاهدات خود و نیز درباره معارف الهی خبر می دهد، خواه به صورت قرآن و خواه به عنوان حدیث، از شهودهای وحی خداوند، جلت عظمته است [10] .


[1] معراج نامه، ابن سينا، ص 98 - 99.

[2] ر.ك: مجموعه مقالات فلسفي حكيم رفيعي قزويني، ص 122 - 125.

[3] بحارالانوار، ج82، ص303.

[4] الصلاة قربان كل تقي». بحارالانوار، ج10، ص99.

[5] نجم (53آيه 3 - 4.

[6] تفسير محي الدين ابن عربي، ج4، ص207.

[7] انبياء(21) آيه 23.

[8] تفسير محي الدين ابن عربي، ج4، ص207.

[9] تفسير تبيان، ج6، ص446.

[10] ر.ك: معراج پيامبر، آية الله جوادي آملي، ص83.